#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_34
من در آن شرایط ، گرفتم قرار به خانواده بگویم نزدیک نگهبان را به ببرد امنی جای تا دیگر نگهبان
. بگردد پسر دنبال
زمانی: « داد ادامه پیرمرد که منطقه رو می خانواده همکارم ، گشتم رو تو یه رستوارن نگه . » بود داشته
او دستانش را با و داد تکان خاصی حالت من به درستی حدس اینکه خاطر زده رضایت احساس ، بودم
می کردم . آسیبی و درگیری هیچ بدون ، بود شده پیدا پسر ، داشت خوشی پایان داستان از سوی
استریگوی ها .
کوتاهی داستان ، دوم مرد در استریگویی چگونه اینکه مورد که در کمین یک بود نشسته موروی را گرفته
. کرد تعریف ، است
او : « گفت از نظ فنی ر من اصلا در حال بامزه پسر واقعا. » نبودم وظیفه انجام ای دختری ، بود که کنار
من بود نشسته با چشمانی باز پرستیدنی نگاهی و او را می . نگریست
« من خانواده و دوستم دیدن بودم رفته ای که اون محافظت ازشون می همونطور ، کرد که داشتم
اونا آپارتمان رو ترک می استریگویی ، مکرد که توی سایه ها بود کرده کمین رو دیدم . اون انتظار اصلا
بیرون نگهبانی نداشت از باشه اونجا . محوطه رو دور زدم و از پسر... » و دراومدم پشتش یک حرکت
چوبه ای ، داد انجام که خیلی از دستان حرکت آن مردِ کهن سال مهیج قبلی تر بود . قصه گو حتی تا آن
جا هم رفت پیش که ادای فرو چوبه بردن در قلب استریگویی را در آورد .
نوبت بعد و مادرم قبل ، بود از اینکه او کلمه ای هایم اخم بگوید را در هم کشیدم . زمانی که او واقعا
داستانش را بیشتر اخمم کرد شروع شد . قسم می ، خوردم اگر واقعا به ناتوانی او در و کردن سرهم به
هم نداشتم ایمان داستان بافتن - که انتخاب بی ثابت هایش لباس ی مزه می کرد او تخیلی و ابتکار هیچ
ندارد - فکر می دروغ کردم می گوید . این فراتر از یک ، بود داستان یک ، حماسی ی افسانه از آن مدل
هایی که فیلم بعدها می اسکار ی جایزه و شود را می . برد
او در ،کسی سزلسکیا لرد مورد که نگهبانی دار عهده از او چطور اینکه ، کرد صحبت بود او همسرش و
در یک رقص مراسم که توسط یک یافتند حضور ، بود شده برپا برجسته اشرافیِ ی خانواده . چندین
استریگوی آن جا منتظر بودند . مادرم یکی را و کرد پیدا بی چوبه درنگ را درون قلبش فرو برد . سپس
حاضر نگهبانانِ قیهب در محل را گوش به کرد هوشیار و زنگ . با کمک آن ها هایی استریگوی که آنجا
بودند کرده کمین را و تعقیب شکار کرد که قتل بیشتر البته ها را خود او . بود داده انجام
، نبود آسون: « داد توضیح » این اظهار نظر از طرف هر کس دیگری به نظر لاف زنی می رسید اما ، از
طرف او نه . تندی نوعی در موثر روشی ، داشت وجود کردنش صحبت که حقایق را بیان می و کرد
اضافی های دادن برگ و شاخ برای جایی به . گذاشت نمی باقی مطلب
او در هنوز و بود شده بزرگ گلاسگو هم بعضی از . داشتند اسکاتلندی موزون آهنگ کلماتش
بنا « به اونجا ، اولیه فرض سه داشتند وجود دیگه تای . در اون همکاری زمان این استریگوی تعداد با هم
romangram.com | @romangram_com