#سه_دوست_پارت_42

و عقب عقب از آشپزخانه خارج شد و همانگونه که به سمت اتاقش میرفت صدای مادرش را شنید :

-زهرا تو حق نداری با هیچ خری ...

در جایش ایستاد و با صدای بلندی داد زد :

-به دوستای من فحش نددددددددددددده ...

وارد اتاقش شد و درب را محکم به هم کوبید ... جوری که خودش هم از صدایش وحشت کرد ..



***

ایستاده بودم تو آشپزخونه و منتظر به مامان چشم دوخته بودم .. خدایا کمک کن .. یا خدااااااااا .. اگه بگه نه آبروم میره ... اگه قبول نکنه جواب زهرا و میترا رو چی بدم ؟؟؟؟ من بهشون گفتم که میام ... ای رزیتا الهی بمیری که همه رو بدبخت کردی ...

-نه .

با کلافگی و ناراحتی گفتم :

-مااااااااااماااااااان ؟

و پشت بندش هم پامو کوبیدم رو کاشیا و گفتم :

-چرااااااااااا ؟

چاقو سیب زمینی رو گذاشت تو ظرف روبه روش و گفت :

-چرا داره ؟

-خب باید بدونم چرا نمیذاری .

-رزیتا ؟؟ تو خودت فکر نداری ؟ تو چطور میخوای با دو تا پسر غریبه که هیچی ازشون نمیدونی بری کوه ؟

-مامان فقط اونا که نیستن ... زهرا و میترا هم هستن ...

-خب باشن .. حالا چون زهرا و میترا هستن باید تو هم بری ؟ اومدیم زهرا و میترا خواستن خودشونو بندازن تو چاه .. تو هم باید بری خودتو پرت کنی تو چاه ؟ چراااااا ؟ چون زهرا و میترا جونت خودشونو انداختن ؟

-مامانی مسخره نکن دیگه ..

نشستم جلوی پاش و گفتم :

-مامان ؟ الهی فدات بشم من ...

-حرف نزن .. حرف نزن .. ادا هم در نیار .. عمرا بذارم بری ...

-مامان ؟؟؟؟؟ توروخدا ... قول میدم زود بیام .. بعدم ما صبح میریم تا عصر هم بر میگردیم .. مگه میخوایم چیکار کنیم ؟

-هر کاری که بخواین بکنین ....

و بعد با صدای بلندی گفت :

-رزیتا من ن م ی ذ ا رم بری

-وایییییییی مامان ؟ چرا خب ؟ بخدا زشته ...

-چیش زشته هان ؟

-خب من به زهرا و میترا گفتم میان اون بنده خدا ها هم به خاطر من قبول کردن ..

-خب تو بیجا کردی بدون فکر گفتی من میام .

-خب مامان مگه قراره بریم چیکار کنیم ؟

-هر کاری که بکنید ... نمیشه که .

-مامان الان خوب میشد اگه میگفتم من و زهرا و میترا تنها میخوایم بریم کوه ؟؟هیچ پسریم باهامون نیست ؟ خوب میشد دروغ میگفتم ؟ اونوقت بود که شما بی چون و چرا قبول میکردی و یه کاسه آبم میریختی پست سرم و میگفتی برو به سلامت مادر .

-فلسفه نباف رزیتا .

-فلسفه نیست .. واقعیت همینه .. حالا انگار این دو تا پسر میخوان بخورنمون .


romangram.com | @romangram_com