#شاه_کلید__پارت_16
***
تا شب تو اتاقم موندم و وقتی هم بیرون میومدم با سپهر حرف نمیزدم... باهام قهر کرده بود اما منم مغرورم نمیرم معذرت خواهی! اصلا تا دوهفته باهاش قهر میمونم! رزیتــــــــــا!!!! دوهفته؟!؟!؟!!؟!؟ راس میگی عمرا دووم بیارم! پس یه هفته!!!! رزی؟! باشه بابا سه روز... رزییییییی! خب دو روز دیگه رو شاخشه! اه دیوونه شدم اخه من طاقت دوریشو ندارم... ولی رزیتا باید قوی باشی دو روز قهر کن اگه نیومد سه روز قهر کن!!! واقعا مرسی وجدان از این راه کار مفیدت! نمیتونم اگه نیومد من میرم چون بدون اون نمیتونم! رزیتا لوس نشو یکم مغرور باش!!! ببخشیدا به چی خودم مغرور باشم؟!؟!؟!امم به چشای طوسیت!!! وجدان جان دیگه؟!؟!
امم! به... به... چشمای طوسیت!!!
ای درد بگیری وجدان همین دیگه من هیچی ندارم که بخوام مغرور باشم! رفتم سمت آینه و به قیافه ی مضحکم نگاه کردم!
خب بریم که برسی کنیم صورتمو!!! خبببب! یه صورت تقریبا گرد... سفید ولی با کلی کک و مک!!! خوشم نمیاددد! مژه هام بلند بود و چشام طوسی.... یعنی تیله ای به هر رنگی درمیومد از این ویژگیش خوشم میاد... موهام مشکیه... حالت خاصی نداره هیچ وقت بازش نمیذارم چون حوصله شونه کردنشو ندارم... از نظرم موهام زشته... هپلیه!!!! اه وللش باوو!!! خب صورتم بدک نیست یعنی میشه تحملش کرد!:-2-06-: نه خدایی خوبه! ولی نه انچنان که بخوام بگم خوشگله!
حالا میرسیم به قسمت حساسش!!! قد 165! شرمنده اخلاق ورزشیتونم به مولا! وزن... بگم؟ 54 :-2-27-::-2-35-:... خاک عالم با این هیکل تپلم خاک عالم!!!!! وای رزیتا وللش!!!!! اخه خدایی قیافم مضحکه! بینی ام بد نیست خوشگله! لبامم قلوه ایه ولی خب این جوشا و کک مکا خراب کردن صورتمو... با این موها! و این هیکل! بعضی وقتا سپهر به خاطر همین موضوع منو مسخره میکنه.... ولی مهم نیست...رزیتا جونم ناراحت نباش فقط قوی باش و نرو معذرت خواهی! بذار اون بیاد...دختر باید سنگین باشه.... سنگین؟!!؟ نه ابله منظورم اینه که دختر خانم و باوقاری باشه! خاک تو مخت!
حالا میگی چیکار کنم؟ هیچی فقط دوروز عین ادم بشین درستو بخون تا سرت گرم شه و سپهر میاد منت کشی بهت قول میدم!!!!!
اما اشتباه میکردم!!!!!
***
دو روز کذایی به سختی گذشت و من همش با درس خودم رو سرگرم می کردم اما مثله اینکه سپهر قصد اومدن نداشت... دلم گرفته بود... لعنت بر زبونم که هی بی موقع باز میشه همیشه این زبون کار دستم میده باهاش کلی ادم رو ناراحت کردم ولی از قصد نبود نمیخواستم ناراحت بشن اما شدن.... باید اول بفهمی جنبه دارن یا نه اگه نداشتن بعد دهنتو باز کن... ولی حیف که من دیر فهمیدم حیف... حالا هم که سپهر اینطوری شد... اصلا من هیچ وقت ادم نمیشم!(مگه فرشته هاهم آدم میشن؟!؟!؟! هه هه! مگه اینکه خودت از خودت تعریف کنی خانوووم!) خب چیه مگه؟ راست میگم دیگه دختر به این ملوسی!!!! رزیتا واقعا ملوسی آیا!؟ نه ولی خب اگه بد بودم که سپهر عاشقم نمیشد میشد؟! نه نمیشد! رزیتا بیا یکم منطقی باشیم پس کو اون سپهرت؟! چرا نمیاد منت کشی؟!
با این فکرا دلم فرو ریخت و بغض راه گلوم رو سد کرد... واقعا سپهرم کجاست؟ چرا نیست... اون فقط یه اتاق با من فاصله داره ولی پس چرا اینقدر دوره؟ یعنی دوروز بدون سپهر گذشت؟! به همین زودی؟ خدایا نمیتونم باور کنم... پس اون عزیزمایی که میگفت چی بودن؟! رزیتا باز جو گیر شدی؟! هی بهت میگم فضا هندیه گوش نمیدی که بازم باید صبر کنی میاد! اه وجدان هی میگی صبر کن صبر کن پس کوش؟! سه روز خودمو زدم به نفهمی ودرس خوندم که نفهمم داره دیر میکنه اما دوروز زیاده سابقه نداشته بیشتر از یه روز قهر کنیم!!! وای رزیتا دیوونه ام کردی برو بیرون برو تا با جفت پا پرتت نکردم!!!! برم بیرون چیکار؟! برو یکم بهش بی محلی کن... تو اصلا اومدی طرفش؟! راستش ندیدمش!!!! خب پس برو بیرون... باشه وجدان جان! رفتم...
از در اتاق رفتم بیرون و مستقیم رفتم تو حال و سپهر رو دیدم که رو مبل نشسته و مامانمم تو آشپزخونه داشت ظرف میشست...
romangram.com | @romangram_com