#پرنسس_مرگ_پارت_96
رایان:تنبیه هاتو واسه کسی بذار که زورت بهش برسه کوچولو!تازه...تو نمی تونی بلایی سر من بیاری چون بهم نیاز داری!یادت که نرفته!سیاهی من وارد قلبت شده و منم تنها کسی هستم که می تونم نجاتت بدم!
من:درسته ولی یه جایی که من تلافی می کنم!
رایان:عمرا بتونی جوجه شیطون!
من:حالا می بینی این جوجه شیطون چه کارایی می کنه!
آبتین:نمی خواید این بحثو تمومش کنید!
هر دو هم زمان سرمونو به طرف راست چرخوندیم.آبتین با اخمای در هم اونجا ایستاده بود.
من:آبتین! خوبی!حالت بهتره!
آبتین:خوبم.(و رو کرد به طرف رایان): فکر نمی کنی قرار بود یه کاری انجام بدی؟!
رایان:چرا! ولی بعضیا نمی ذارن حافظم درست کار کنه!
آبتین:حالا که یادت هست پس درمانش کن!
رایان:الان نمی شه باید تا ساعت 12 صبر کنی!
romangram.com | @romangram_com