#خیانتکار_عاشق_پارت_92
_باور می کنم... پس دیگه دربارش حرف نزن وتوضیحش نده
برای خیانت، هزار راه هست
ولی هیچکدام به اندازه ی تظاهر
به دوست داشتن کثیف نیست!
بهومیل هرابال
****
اسما با حرص دستش و به لپه تپلش زد و شکمش رو برانداز کرد و گفت:
_ تا توی خر تا این جا اومدی، من بیست کیلو کم کردم
سارا خندید و گفت:
_ای جونم چه عشق پرفراز و نشیبی رو ازم دزدیدی!
پشت چشمی براش نازک کردم و گفتم:
_تا چشمت درآد
اسما با کولی گری زد رو دستش
_دخترم دخترای قدیم... یه شرمی، حیایی، کوفتی، زهرماری داشتن!
خندیدم و گفتم:
_جای شما خالی!
یرای این که بحث رو عوض کنم، رو کردم سمته اسما و گفتم:
_چه خبر ازدانشگاهت؟
حرصی شد و گفت:
_خبر؟ خبر مرگشون بیاد الهی؛ روزی چهار تا امتحان می دم.
خندیدم و گفتم:
_کی کارت تموم میشه این سومین دانشگاست!
_دیگه تقریبا تمومه؛ صدای ضبط شدشون رو که بدم کاملا تموم می شه
_بیشعور همیشه کارای راحت و به توی عنتر می دن
با لحن خودم گفت:
romangram.com | @romangram_com