رمان خیانتکار عاشق

#خیانتکار_عاشق_پارت_139

اسلحه از بین انگشتای قفل شدش به زمین افتاد.

و بعدش زانو زد روی زمین...!

سرشو بلند کرد، خنده ی هیستریکی سر داد

_ صد هیچ به نفع تو دختر چشم آبی!

اگه یه روز یه قرص برنج باشه میونمون من اول می خورم

اگه یه تیغ به ما دوتا بدن بگن ببرین من اول می برم

اگه یه اسلحه بذارن روی میز بگن فقط یکی من خودمو می زنم

اگه بالای یه ارتفاع باشیم منو تو من اول می پرم

اگه بگن یکی باید بره از این شهر من اول میرما

اگه یه روز کنج بیمارستان مریض بشی من قلبمو میدما

اگه تویه اتاق دوتایی باشیم بگن هوا کمه نفس نمیکشما

اگه خدا عمرا رو تقسیم بکنه تو جوون بمون من پیر میشما

اگه یه جا دعوا بشه سرت واینستا برو من کتک می خورم

اگه تویه صحرا یه لیوان آب باشه میونه منو تو من آب نمیخورم

اگه تویه دریا طوفان بپاشه سنگین شه قایق من اول می پرم

اگه یه وقت حتی سر درد بگیری من سرمو به دیوار می زنم

اگه یه جایی دوتایی باشیم آتیش بگیره بذار من بسوزم

اگه زیر آوار بمونیم ولم بکن برو بذار من بپوسم

اگه بگن یکی باید بمیره بین شما دوتا بذار من بمیرم

اگه به ما گفتن این طنابه دار تو بهش نگاه نکن بذار من بگیرم

می گذرم از هر چی خاطره داشتیم باهمو میمیرم با خاطرات تو دلم

حداقل بودنتم برای من دلخوشی بود توام رفتی لعنتی بعد تو کجا برم

نفسم تنگه گرفته سینه ام از هوای تو بیا این قلبه شکستمم ببر برای تو

من که جونمم وسط گذاشته بودم مشتی تویه این سینه ی پارم پی چی می گشتی برو

دنیامو نابود کرد ایول به چشمات زندگیمو سوزوند ایول به چشمات


romangram.com | @romangram_com