#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_8
اراد: اهان سلام برسون فقط زود بیا باشه
ارام : شما برین الان میام
ارام : الو طناز؟
طناز :جونش؟
ارام : من برم تو هم برو ناهارتو بخور
طناز : اکی بوس بای
ارام : بای جیگررفتم پایین که دیدم مامان داره اشکاشو پاک میکنه
طناز: چیشده ؟ چرا به من نمیگین ؟ مگه من ؼریبه ام بابا گفت
بابا: طاهره باید بفهمه دیگه
طناز: چیو بفهمم؟
بابا: بیا بشین بهت بگم عزیز دل بابا نشستم پیشش که گفت
بابا: عزیزم من باید از اینجا برم
طناز: کجا میخوای بری بابا ؟
romangram.com | @romangram_com