#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_140
- بله، شما فقط اون عوضى رو آدم ميبينى!
- اون به قول تو عوضى شرف داره به تويى که فقط زورت به ضعيفتر از خودت ميرسه!
- من آدمى نبودم که دست رو زن بلند کنم
حرفاى خودت باعث شد
- مرد بودى حرف ميزدى نه کتک!
- قبول، من يه کم تند رفتم، ولى مقصر خودت بودى
هر آدمى به يه چيزايى حساسه، منم به ناموسم ..
- براى من ناموس ناموس نکن
تو نه به من علاقه دارى که بخواى غيرت بازى در بيارى
نه من برات مهمم
فقط ميخواى به وسيله ى من سهيلو حرص بدى!
- اينطور نيست
نميگم بهت علاقه دارم ولى از روزى که زنم شدى جزعى از خانواده امى و اجازه نميدم کسى وارد حزيم خانواده ام بشه
در ثانى مگه من تو رو براى همين نگرفتم؟
ما عقد کرديم، تا تو اونو زنده نگهداريشو منم اينجورى تقاص کارشو ازش پس بگيرم
- به قول خودت من زنتم
غيرتت اجازه ميده براى انتقام گرفتن از زنت مايه بذارى؟
اومد کنارم رو صندلى نشستو نگاهم کردو با لحن مهربونى گفت:
- من از زنم مايه نذاشتم
- پس چى گذاشتى.؟
تويى که حتى دست منو نميگيرى، جلوى اون بغلم کردى!
همشم براى اين بود که حرص سهيلو در بيارى
- منکر اين نميشم که از مشت شدن دستاش حال خوبى بهم دست داد
ولى دليل اصلى کا م چيز ديگت اى بود
يه ابرومو انداختم بالا و گفتم:
- چى؟
دست چپشو انداخت دور شونه امو گفت:
- که بهش حالى کنم تو ديگه صاحاب دارى
متعلق به منى
اون هيچ حقى نسبت به تو نداره
اون بايد با چشم خودش ميديد که تو به مرد ديگه اى تعلق گگرفتى و نميتونه دست دراز کنه و تو رو برداره
با دست راستش روى گونه ام کشيدو ادامه داد:
romangram.com | @romangraam