#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_104

شاید اون پسره با یه چشمو ابرو خرت میشده ...
ولی اینجا از این خبرا نیست!
من بنده ی دلم نیستم که جلوی تو زانو بزنم!
- چه بهتر!
روزی که بخوام به تو به چشم شوهرم نگاه کنم روز مرگمه!
خیلی عصبانی شد
چشماش قرمز قرمز شد
دستاشو مشت کردو گفت:
- خیلی وقته که شوهرتم، پس چرا هنوز نمردی و زنده ای؟
- اسما شوهرمی نه حسا!
- با این حرفا کاری از پیش نمیبری، من خام تو نمیشم!
- چـــــی؟
خامم بشی؟
نکنه فکر کردی برات نقشه کشیدم؟
سرشو با تأکید تکون دادو گفت:
- فکر نکردم مطمئنم!
- از بس خود شیفته ای!
چی داری که انقدر به خودت مینازی؟
نه قیافه داری!
نه اخلاق داری!
نه شغل عالی داری!
نه تحصیلات عالیه داری!
نه ثروت داری!
هیچی نداری!
هیچی!
آی!
باز دلم دردش شروع شد!
فکرکنم اثر قرص از بین رفت!
دستمو به دلم گرفتمو تو خودم جمع شدم
صدای نگران علی بلند شد:
- چی شدی بهار؟
خوب نیستی؟
میخوای بریم دکتر؟
چته آخه؟
با ناله گفتم:
- لطفا یه قرص مسکن به من بده!
- مسکن برای چی؟
- زود باش، دلم درد میکنه!
- با معده ی خالی که نمیشه!
پاشو بریم یه چیزی بخور!
پاشو!
- نمیتونم!
نمیخوام!
- به جای کل انداختن با من، میخواستی پاشی یه چیزی بخوری!
آخه چقدر تو بی فکری، چقدر!
- تمومش کن حوصله ندارم، آى دلم، اى خدا!
- كجاى دلته؟ پاشو لباس بپوش ببرمت دکتر!
- نمیخوام!
- اينجور كه تو درد داريو دلتو فشار ميدى، بعيد نيست آپاندیست باشه!
- نخیر، آپاندیس نیست!
- تو از کجا میدونی؟
- چون میدونم!
- از کجا؟
- از اونجایی که آپاندیس ماهی یه بار درد نمیگیره!
- ...
- ...
وای!
باز خراب کردم!
این چی بود من گفتم؟!
باز جوش آوردمو چشمامو بستمو دهنمو باز کردم!
راسته میگن " لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود "
همونطور خم مونده بودم
روم نمیشد سرمو بلند کنم
علی که به کل ساکت شده بود

romangram.com | @romangraam