#دزد_قلبم_پارت_97
بالاخره با سلیقه من یه لباس دکلته ی مشکی رنگی که جلوش یه پاپیون بزرگ گلبهی بود به همراه کیف و کفش ستش برداشت
بعد از خرید رفتیم توی کافی شاپ و هردو بستنی سفارش دادیم
-میدونستی خیلی خوشگلی
لبخندی زدم و گفتم:خودتو تو آیینه دیدی؟
لبخندی زد و گفت:اولین باره که میبینم پرهام خدمتکار دختر استخدام میکنه
توی لحنش ذره ای تحقیر نبود به همین خاطر با لبخند گفتم:منم تو کار پسردایی شما موندم
خنده ای کرد و خواست چیزی بگه که سفارشمونو آوردن اشاره ای به بستنی کرد و گفت:حالا فعلا بزن تو رگ
خندیدم و باهم مشغول خوردن شدیم
شکوفه:
به محض رفتن شیدا و ارغوان دست به کار شدیم
تمام وسایل تزئینی رو آوردم و با هومن و شروین مشغول شدیم
romangram.com | @romangram_com