#دزد_قلبم_پارت_90
با دیدنش اومدم حرفی بزنم که قبل من صدای ارغوان اومد:شکوفه تویی؟
شکوفه با همون دستای پر پرید تو آشپزخونه و با التماس نگام کرد
ارغوان اومد پایین و با دیدن من گفت:اا شمایید؟
سری تکون دادم که گفت:خسته نباشید بذارید واستون یه چیزی بیارم بخورید
نگام به سمت شکوفه افتاد که علاوه بر نگاش با دستاش هم داشت التماس میکرد
سریع جلوی ارغوانو گرفتم و گفتم:احتیاجی نیست چیزی نمیخورم
با تعجب نگام کرد که ادامه دادم:بهتره بری استراحت کنی
ارغوان با تخسی گفت:ولی میخوام شام درست کنم
سریع گفتم:امشب از بیرون غذا میگیرم بهتره تو بری
چندلحظه نگام کرد و درحالیکه اخم کرده بود به طرف اتاقش رفت
شکوفه وقتی فهمید ارغوان رفته نفسی کشید و گفت:ممنون
سری تکون دادم و پرسیدم:دعواتون شده؟
romangram.com | @romangram_com