رمان دزد قلبم

#دزد_قلبم_پارت_117


*بابا مگه من ميگم کارت ول کنی؟ نخیر تو فقط اعتماد بنفشه رو جلب کن یکم از هومن یاد بگیر*

*اون خریت کرده*

*اتفاقا کار درستو اون کرده تو اصلا.......

اااااا کجا رفت؟ چی شد؟ چرا یهو موبایلشو کشید کنار

سرمو بالا آوردم که دیدم با اخم غلیظی داره نگام میکنه

در جواب اخمش چیزی نداشتم بخاطر همین نیشمو تا آخررر باز کردم

یهو صدای فلش دوربین و بعد خنده ی هومن و شروین بلند شد

برگشتیم سمتشون و نگاشون کردیم که هومن گفت:وای خدا قیافتون خیلی باحال شده بود

بعد اومد سمتمون و گوشیش رو گرفت جلومون

خنده ای کردم راست ميگفت

باحال شده بودیم


romangram.com | @romangram_com