#دزد_قلبم_پارت_103
پوزخندی زدم و گفتم:مطمئنی اون از بودن من خوشحال میشه ؟؟!
سرشو پایین انداخت و چیزی نگفت
به هومن و شروین نگاه کردم که دیدم جفتشون اخم کردن
پرسیدم:حالا ارغوان کجاس؟
شروین با اخم گفت:گفتیم شیدا ببرش بیرون تا ما به کارا برسیم
نگاهی بهشون انداختم و گفتم:کادو گرفتین؟
هومن و شروین متعجب و شکوفه با امیدواری نگام کردن
اخمی کردم و گفتم:من و شروین میریم سراغ کادو تازه هفته شما هم به شیدا زنگ بزنید بگید راس نه خونه باشن
شکوفه با خوشحالی سری تکون داد و شروین هم دنبالم اومد
بعد نیم ساعت به پاساژ رسیدیم
سریع پیاده شدیم و رفتیم داخل
romangram.com | @romangram_com