#برایت_میمیرم_پارت_111


اون وقت چطور من یه کم برنده شم ؟
" اره ، ولی داشتی یه جور فیلم میومدی که من احساس گناه کنم . خودت خوب میدونی که اگه نمیخوای با هم

بخوابیم ، فقط کافیه بگی نه "

" ولی تو با گردنم تصمیم رو خراب میکنی . باید دست از این کارت برداری "

" میخوای چی کار کنی ، از شر گردنت خلاص شی ؟ "

" این یعنی قرار نیست دست از گردن من برداری ؟ "

" شوخی میکنی ؟ مگه میشه " خوب داشت کیف میکرد .

" جدی گفتم که نمیخوام با هم بخوابیم . فکر میکنم اشتباهه که به این زودی با هم باشیم . باید صبر کنیم و ببینیم

که رابطمون چطور میشه "

" چطور میشه ؟ به نظر من که ما الان نصف راه رو هم رفتیم "

" نخیر . ما هنوز از خط شروع هم عبور نکردیم . حتی با هم قرار هم نزاشتیم . دو سال پیش حساب نمیشه "

" امشب با هم شام خوردیم "

" اینم حساب نمیشه . تو از قدرتت بر علیه من استفاده کردی و بعدم تهدیدم کردی "

غرغر کرد " حالا انگار اگه گرسنه ات نبود و قرار نبود من پولش رو حساب کنم ، کله ی من رو نمیکندی "

البته که درست بود . در ضمن مطمئن بودم که امکان نداره اون واقعا به من اسیب برسونه . باهاش احساس امنیت


romangram.com | @romangram_com