#آغوش_تو_پارت_96
-عزیزدلم.. گریه چرا..... می بینی ک عصبانی نیستم.... فقط اومدم اینجا بدونم اون مردی ک صدات میزد کی بود
دستاشو کنار زدم
-فامیلتون بوده
سرشو ب نشونه ی منفی تکون داد
ی،نفس عمیق کشیدم
-کی.بود نجمه ؟!
سر ب زیر شد
-یکی از هم.کلاسی های دانشگام بود
دستمو مشت کردم...
-ب اسم صدات زد !
-ب خدا من تاحالا ی بارم ندیدمش... یعنی دیدمش ولی نگاش نکردم... اون هی مزاحمم میشه.. باور نمی کنی از بچه های دانشگاه بپرس.. قبلا ب خاطر اینکه چادری بودم هی مسخره ام میکرد ولی چند وقتیه هی مزاحمم میشه... حتی شماره ام هم از بچه ها گرفته... ولی عباس آقا ب خدا من ن جوابش رو دادم ن حتی نگاش کردم.... گوشیم هم خاموش شد...
اشکشو با. انگشت دستم پاک کردم
-چرا بهم نگفتی؟!
دستاشو مشت کرد
-ببخشید
-هنوز اونقدری منو ب عنوان همسر قبول نداری ک.چیز ب این مهمی رو بهم بگی؟!
از سر جام بلند شدم...
-هیچ وقت غیرت ی،مردو.دست کم نگیر... خیلی های دیگه اگه جای من بودن ی جور دیگه باهات برخورد میکردن ...ولی من اینقدر دوست دارم و.بهت اطمینان دارم ک حرفات برای من سنده..
دلخور نگاش کردم و
پشتمو بهش کردم
-اینکه دوستم نداشته باشی رو بهت حق میدم ولی اینکه بهم اعتماد نداشته باشی رو نه
خواستم دستگیره رو فشار بدم و از،اتاق بیام بیرون ک ی دفعه از پشت سر ب*غ*لم کرد و دستاشو دور کمرم حلقه کرد
واسه ی لحظه خشکم زد.. اولین بار بود
-ببخشید
ی نفس عمیق کشیدم..
سرمو خم کردم و.ب گره دست های ظریفش چشم دوختم...
دستاشو ب آرومی باز کردم و.برگشتم سمت خودش و.اینبار خودم در آغوش کشیدمش
-قول بده ،منو مثل ی،دوست بدونی.. چیزی رو ازم مخفی نکنی، باشه ؟!
-سرشو تکون داد
-ب زبون بیار قولت رو
-قول میدم...
سرشو ب*و*س* یدم...
ی نفس عمیق کشیدم و.چشمامو بستم...
حس این آغوش چقدر شیرین و.دلچسب بود
کمرش رو نوازش کردم
-از کی مزاحمت میشه
سرشو بلند کرد و نگام کرد
-چند هفته ای میشه
اخم کردم
-چند هفته اس و.الان ب من میگی
-من ک کاریش ندارم اون...
-نجمه وقتی یکی باعث آزار و.اذیتت میشه چ دوست چ آشنا باید ب من بگی.
من و.تو قراره ی عمر زیر ی سقف زندگی کنیم....
-باور کنید اولش گفتم محل ندم درست میشه ولی بدتر شد... می خواستم بهتون بگم... ولی..
-ولی چی؟؟ نکنه ترسیدی؟! نکنه فکر کردی مثل این مردای بی منطق می افتم ب جونت؟!
-ن ب خداا.... نمی خواستم ناراحت بشین
-پس ب خاطر همین زنگ زدی ب عزیز گفتی نمیام؟!
سر ب زیر شد
-تو جای تو اون شرایط ی دختر غریبه منو ب اسم و با اون لحن صدا بزنه و بعد گوشیش خاموش بشه و از دستت فرار کنه چ فکری میکنی؟!
-ببخشید
ی نفس عمیق کشیدم
-عزیزم... من نامزدتم.... شوهرتم... همه کسم هستی... عشقمی زندگیمی..... دیگه پنهون کاری نکن. اونم از این پنهون کاریا...
با ناخوناش بازی میکرد
romangram.com | @romangram_com