#یاهیشکی_یاتو_پارت_95


گیسو- منتظرم می مونی دیگه؟؟؟

پرهام- آره عزیزم منتظرت می مونم.

چشماش پر شد و و از توی کیفش یه سی دی دی آورد و بهم داد. و گفت:

گیسو- اینوگوش کن. به امید دیدار

پرهام- به امید دیدار

سی دی روازش گرفتم و گیسو از جلوی چشمام محو شد. به سی دی توی دستم نگاه کردم و به سمته دره خروجی فرودگاه رفتم. اینقدر حالم بد بود که اصلا نمیتونم توصیف کنم. معده ام تیر می کشید. سواره ماشین شدم و برای چند دقیقه سرمو گذاشتم روی فرمون تا اینکه صدای هواپیما رو شنیدم و پروازش رو دیدم. بالاخره این بغض لعنتی شکست و اشکام روی گونه ام ریخت. تموم شد... دنیا جلوی چشمام تیره و تار شد. تمام بدنم یخ کرد و احساس سرما کردم. این چه سرنوشتی بود که دچارش شدم. خدایا بهم صبر بده. یه قلوپ از آب معدنی توی ماشین خوردم و سعی کردم اشکامو مهار کنم. سی دی که گیسو بهم داده بود رو توی پخش گذاشتم و با شنیدنه آهنگ باز هم داغ دلم تازه شد...

پشت سرم گریه نکن مسافرم مسافرم

اشکاتو هی هدر نده باید برم باید برم

جلوی راهمو نگیر

نذار منم گریه کنم

صلاحمون، اینه عزیز

باید برم سفر کنم

طاقت اشکاتو ندارم

توروخدا نذار ببارن

romangram.com | @romangram_com