#ویلای_نفرین_شده_پارت_83


درسا=هور چرا جواب نميدي ميگم الووو



درسا=جواب نميدي نه باشه قطع ميكنم

همه ي هواس پسرها و دخترا جمع اونا شد كه اينبار درسا با داد گفت=عوضي كي هستي ؟

بعد از چند ثانيه درسا جيغ كشيد و گوشي از دستش افتاد باران گفت=درسا چيشد كي بود چرا جيغ كشيدي

دخاترا بلند شدن و به همراه پسرا به سمت درسا و باران فتن

درسا با وحشت گفت=يه يه زن بود كه قهقه ميزد

شايان رو به درسا گفت=خب شايد مزاحم بوده خواسته سر به سرتون بزاره اينكه جيغ نداره

باران پوزخند زدو با حرص گفت=از ويلايي كه توش زندگي ميكنيم بود

بچه ها با تعجب به باران نگاه ميكردن كه دوباره گوشي زنگ خورد درسا خواست جواب بده كه شايان گفت=بزار رو اسپيكر

درسا سرشو به معني باشه تكون داد و دكمه اتصالو زد

درسا با ترس گفت=بل...بله

دوباره صداي قهقه زن تو گوشي پيچيد درسا خواست جواب بده كه كيانوش گفت=سلام خوبيد چيشده اينجا ؟

تماس قطع شد همه اخم كردند و زل زدن به كيانوش كه كيانوش خنديدو گفت=چيه ؟؟ كلاس نميايد الان شروع ميشه ها

دوباره با اخم نگاهش كردندو درسا گفت= الان چرا خنديدي ؟


romangram.com | @romangram_com