#ویلای_نفرین_شده_پارت_58
باران:هم خطرناکه هم اینکه درسا راضی نیست
نازی:یعنی چی درسا راضی نیست؟ما که نمیتونیم جونمونو به خطر بندازیم تو این ویلا جون درساهم درخطره مگه قضیه امشبو یادتون رفت که چه بلایی سر درسا اومد اصلا چرا همیشه باید حرف درسا وسط باشه؟
باران:نازی اروم باش باید بهش حق بدی که حساس باشه
نیلوفر مشکوک گقت:تو چیزی میدونی؟
باران با استرس گفت:نه....نه من چیزی نمیدونم
نیلوفربازم با شک نگاش کرد و گفت:چرا تو چیزی میدونی
بهار با شک گفت:اره میدونی داری پنهون میکنی
باران با عصبانیت گفت:نه من چیزی نمیدونم
نازی:اره اره میدونی میدونی
باران با حرص گفت:گفتم نه
نیلوفر:بگو جون بهار نمیدونی
باران که رو جون بهارخیلی حساس بود گفت:جون بهارو قسم نخور
بهار لبخند زدو گفت:بگو دیگه اجی
باران گفت:اره میدونم ولی قول دادم به کسی نگم
امید:حتی اگه جون دوستت در خطر باشه؟
باران:باشه میگم
romangram.com | @romangram_com