#تیام_پارت_82
دوباره اشکاش رو پاک کرد و گفت:
معذرت می خوام من باعث شدم کاوه بفهمه.
- خودتو ناراحت نکن، منم ازت معذرت می خوام چون قبلاً فکر میکردم تو یه دختر لوس و بی ادب و البته افاده ای هستی.
- ازت ناراحت نشدم ،همه وقتی منو می بینن همینو میگن.
***
دو هفته از رفتن کاوه می گذشت چند بار با هم تلفنی حرف زدیم البته خیلی کوتاه، برای پنج شنبه شب هفته آینده بلیط گرفته بود تا بیاد اهواز و جمعه باهم برمی گشتیم . وقتی صدای زنگ در برای بار دوم به صدا در اومد با بی حالی به سمت در رفتم؛
- کیه؟
- باز کن، منم
باور نمی کردم این صدای رویا بود، وقتی در رو باز کردم روبروم اومد و گفت:
می دونم ازم دلگیری ولی به احترام دوستیمون اجازه بده بیام تو
romangram.com | @romangram_com