#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_103

استفنی با بی میلی گفت:

_نمیخوام به هیچ انسانی آسیب برسه ولی....من یا جیک باید به یکی از انسان ها حمله کنیم!این بهترین کاریه که میشه کرد چون....ما خون اشام نیستیم و

حداقل حمله ی ما به اونا منجر به مرگشون نمیشه!

صدای سرد کلارا از پشت سرشان به گوش رسید...

_نه!اینکار غیر ممکنه!هیچ انسانی نباید آسیب ببینه!

ایان با لحنی محکم و بی اعتنا گفت:

_خوب...جادوگرا هم رسیدن...بهتره شروع کنیم!

کیت با نگرانی به ایان نگاه کرد:

_تو...تو اونا رو اوردی اینجا؟!!


romangram.com | @romangram_com