#تلنگر_سیاه_پارت_95
سوگل.
اسمش رو اروم صدا کردم.
دلنواز. خوبی ؟ چرا اینجا نشستی؟
خیلی ناگهانی صورتش رو به سمتم برگردوند که از ترس هینی گفتم و به عقب رفتم.
از بین دندونای بهم فشرده اش گفت :
از اینجاا بروو.
با تعجب بهش نگاه کردم.
وقتی دید از جام تکون نمیخورم پوزخندی زد و به سمتم اومد.
و با یک لحن متفاوت گفت :
میگم بروو. بروو.
بهم نزدیک شد جوری که به دیوار تیره رنگ پذیرایی خوردم.
دستش رو بالا اورد و به دور گردنم پیچید و بعد فشاری داد که نفسم قطع شد.
به زور سیلی ایی به صورتش زدم.
که دستش شل شد و.مردمک چشماش به حالت عادی برگشت.
با نفس نفس گفتم :
دلنواز تو چت شده ؟
با گیجی دستی به موهای بازش کشید و گفت :
نمی دونم نمی دونم . شاید توی خواب راه رفتم.
و بعد از یه مکث کوتاه گفت :
واقعا معذرت میخوام اگر که اذیتت کردم.
romangram.com | @romangram_com