#تلنگر_سیاه_پارت_83
اینجا یه زیر زمین معمولی نیست . اینجا یه تونله .
دهنم از تعجب باز موند .
خواستم چیزی بگم که ساورا گفت : ببین .. اینجا رو.
و به تیکه ایی از دیوار که برجسته تر از بقیه بود اشاره کرد .
در حالی،که نور چراغ قوه ام رو به اون سمت گرفته بودم ،بهش نزدیک شدم و گفتم :
چیه ؟
دوباره اشاره ایی به دیوار کرد و گفت :
ببین این لکو.
نگاهی به لکه ی قرمز رنگ انداختم و گفتم :
می تونه این هر چیزی باشه که رنگش قرمز باشه !!
نوچی گفت و رو به سوگل گفت :
بیا ببین این چیه .
سوگل چراغ قوه اش رو به دلنواز که خودش رو بغل کرده بود داد و به سمتمون اومد.
مقابل دیوار ایستاد و درحالی که بهش دست می کشید گفت:
این هرچیزی نیست . خونه . فقط مونده و خشک شده .
فقط نمی دونم تو این رطوبت چطوری دووم اورده .
ساورا حرف سوگل رو ،رو هوا زد و درحالی که بشکنی میزدگفت :
اهاان . اگه این خون متعلق به اعضای گروه قبلی باشه چی؟
شاید اوناام اینجا مرده باشن
صحرا .
romangram.com | @romangram_com