#سنگ_قلب_مغرور_پارت_93

با این حرفش فهمیدم که خیلی گند زدم.. چونمو از توی دستش کشیدم بیرون و یه قدم به عقب برداشتم.....

گفتم:

ـ گوش میدم...

آروم مسیر میزشو در پیش گرفت و دسته چکشو در آورد و مبلغی نوشت بعد اومد سمتمو چکو به طرفم گرفت:

ـ این مقدار همون مبلغیه که نیاز داری... اما به یک شرط می تونی بگیری. این وام نیست این پولو در عوض قبول شرطم بهت میدم... اگه قبول کنی این پول میگیری و نیازی به پس دادنش نیست اگر هم قبول نکنی نمی تونم نه به عنوان وام نه چیز دیگه ای بهت کمک کنم...و همه چیزو فراموش میکنی....

چـــــــــــتی ؟ درست شنیدم... خدایا ؟ این چرا این قدر مشکوک میزنه؟

چرا حرفاش سرده....چرا؟ این به خاطر یه شرط میخواد 30 میلیون پول در قبالش بده...

مگه چی ازم میخواد منتظر نگاهش کردم.......

مضطرب بودم...........

استرس داشت خفم میکرد............

دلم بد جور شور میزد.................

می ترسیدم.............. واقعا می ترسیدم..........

خدایا زودتر این لحظه ها تموم بشه...............


romangram.com | @romangram_com