#رویای_واریا_پارت_62

جون به واریا خیره شد و پرسید :منظورتان اینه که نمی دونین چرا ؟

-کاملا مطمئن نیستم .

-می دونین او فقط به خاطر جناب ادوارد این کارها رو میکنه .اخه ایشان خیلی از آقای مایلز حمایت می کنه و مثل کوه پشت او ایستاده .تمام سرمایه آقای مایلز را جناب ادوارد پرداخته .خوب طبعاً وقتی چیزی بخواد باید انجام بشه .

-راستی ،من نمی دونستم که این طور،واقعاً؟

-بله واقعا.این جناب ادوارد بود که اقای مایلز رو کشف کرد و گرنه او صاحب یک مغازه کوچیک و محقر بود .وقتی جناب ادوارد خیلی اتفاقی با او ملاقات کرد بعضی از طرحهای او را دید و متوجه استعداد و نبوغ او شد .این بود که یک محل بزرگ در می فر برای او راه اندازی کرد .اولین کلکسیون او بسیار موفق بود به طوری که همه روزنامه ها درباره اش مطالب زیادی نوشتند .

-لابد جنس بیشتر لباسها هم ابریشم بوده .

-البته .به هر حال این متعلق به مدتها پیش است وامروز هیچ کس به پای اقای مایلز نمی رسد و الابته جناب ادوارد هم از این سرمایه گزاری سود زیادی برده است .

-جناب ادوارد مرد بسار باهوشی است اینطور نیست ؟

-به نظر من هم خیلی باهوش وذکاوت است درعین حال خیلی هم ترسناک .وقتی وارد مغاره می شه همه از او حساب می بریم .دیروز وقتی شنیدم که شما قراره برای تهیه لباس به انجا بیایید ،همه گیج بودیم و نمی دونستیم باید برای چه جور ادمی لباس درست کینم .


romangram.com | @romangram_com