#رویای_واریا_پارت_41

-برای من مهم بود ولی وقتی آقای مایفر به من گفتند که امشب چند کار مهم باید انجام بشه پیش خودم حدس زدم که اگر نصف شب به خونه برسم شانس اوردم .

-امید وارم که کارهای من هرچه زود تر تمام بشه وشما را خسته نکند !

حالا خواهی دید که تا کی این کارها طول بکشه .مادام رنه یک مجله برداشت تا خودش را با ان سرگرم کند .روی موهای واریا یک روسری توری انداختند و مقداری پنبه روی گوشهایش گذاشتند ،به این ترتیب او برای رفتن زیر سشوار اماده شد .اقای ونسان به او گفت :

-بنشینید تا موهایتان خشک بشه .انها بایدکاملا خشک بشه .

ونسان رو کرد به دختری که قبلا موهای واریا را شسته بود و به او دستور داد تا ناخنهای اورا مانیکور کند .واریا قبلا هرگز مانیکور نکدره بود و غرق تماشای سرعت عمل ریتا در کار مانیکور شده بود .ابتدا ریتا ناخن هایش را سوهان کشید و بعد با صابون ان را شصت و به وسیله روغن انهارا ماساژداد و بعد از مشورت با خانم رنه ،عاقبت لاک صورتی خوش رنگی به انها زد .

کار لاک زدن تمام شد و حالااو باید مواظب باشد تا خشک شوند .همان طور که واریا به ناخن هایش نگاه می کرد ،در تصورش عکس العمل پییر را مجسم می کرد .ایا اشتباه کرده بود که خودش مستقیما حرف نزده بود ؟ولی اگر با اوحرف می ز دمطمئنا اقای ونسان وخانم رنه متوجه حرفهایش می شدند .شاید پییرحرفهای عاشقانه ای را که در پارک گفته بود مجددا تکرار می کرد و یا بااصرار بخواهد بداند که واریا کجاست وبه سراغش بیاید .به هر حال همه اینها به خاطر موقعیت واریا درست نبود .به علاوه او را از اینهمه احساسات شاعرانه که پییر نشان می داد وحشت داشت .در حال حاضر فکر کردن به پییر و یا هر مرد دیگری در شرایط کاری بیهوده بود و او باید تمام سعی اش را می کرد تا وظیفه ای که به عهده اش گذاشته شده به بهترین نحو اجرا بشود .قبول مسئولیتش تا همین جا هزار پاند اب خوره بود تازه پولی که صرف خرید اینهمه لباس و کلاه وسایلی که باید برای فردا اماده می شد همه و همه سر به فلک می زد .





وقتی که در مغازه مارتین مایلز بودند اندازه پایش برای کفشهای جدید گرفته شد و خانم رنه سفارشاتی برای خرید لباس زیر،دستکش ها ی شب که باید مخصوص لباسها باشد،کیف و سایر چیزها ی دیگر ،دریافت کرده بودکه همه اینها باید فردا حاضر و اماده می شد و یک راست به اپارتمان واریا فرستاده می شد


romangram.com | @romangram_com