#پسرای_بازیگوش_پارت_129
میلادم اروم رفت پشت سررضا نشستو صدا جوجه دراورد
حسینم ابرویی بالا انداخت...
_دیدی؟! جوجه شده؟
رضا مشتی زد تو سینه حسینو به سمت اتاقش فرار کردوگفت:
_شما همتون دیوونه اید
دربم محکم پشت سرش بست
بابچها نگاهی به هم انداختیمو از خنده ریسه رفتیم ،امیر میون خنده به حرف اومد
_حقش بود،خیلی زبون درازی کرد امروز
حسین_اره،جدیدا بی حیا شده
میلاد _حالا مثلا ماخیلی باحیاییم؟
_نــــــه
حسین خواست سوت بزنه که امیر دودستی جلو دهنشو گرفت.
_هـــــیس ،الان بیدار میشه
حسینم سرشو تکون دادو کلمات نامفهومی میگفت
امیر باتعجب گفت:
_چی؟
حسین اشاره ای به دهنش کرد
امیرم دستشو از جلو دهنش برداشت،دیگه هممون اروم صحبت میکردیم.
romangram.com | @romangram_com