#پسران_مغرور_دختران_شیطون_پارت_180
سرشو به چپ و راست تكون داد ... اونا رو بده
_ خيلى سختته يه كلمه ى خواهشو به زبون بيارى ؟
فكش منقبض شده بودو با خشم تكونش مى داد
_پندار_ خواهش مى كنم
_ خواهش مى كنى چى ؟
_پندار_ كليد رو بده
_ جمله رو درست ادا كن
_پندار_ خواهش مى كنم كليد رو بده
همانطورى كه روى تخت دارز كشيده بودم و دستمامو توى هم قلاب كرده بودم ... به رو به رو خيره شدم و دركمال خونسردى
_ من كه تو اين جمله ات اسمى از خودمو نشنيدم .. سرمو به طرفش چرخوندم و لبخند زدم
_پندار_ صحرا ازت خواهش مى كنم كليدو بهم بدى
_ اين با تنفره ... به دلم نچسبيد
_ مثل اينكه نمى تونى خواهش كنى .. عيبى نداره با همين كه تنته برو پايين .. منم اينجا كلى بهت ميخندم
با عصبانيت نمي خيز شد روم
_پندار_ من با اين نمى تونم برم پايين
romangram.com | @romangram_com