#امیدی_به_بهار_نیست_پارت_52
-اره اخر می دانید من دختر فضولی هستم و دوست دارم از هر کاری سر در بیاورم..نگفتی دوست دخترت بود؟
-نه نامزدم بود.
-نامزدت؟یعنی تو نامزد داری؟
امید سر تکان داد یعنی بله.
-چطور نامزد داری و زن صیغه ای گرفتی؟
-لابد خبر ندارد نه؟
امید ابروهایش را داد بالا.
-اگر بفهمد ناراحت نمی شود؟دلش نمی شکند؟نامزدیش را بهم نمی زند؟می دانی چه در جوابش بگویی؟
-نمی فهمد هر وقت فخمید خودم یه کاری برایش می کنم.
-مگه بهش نگفتی دوستش داری؟
-چرا حالا هم می گویم دوستش دارم.
بهار با جدیت گفت:نه دوستش نداری.اگر دوستش داشتی حاضر نمی شدی برای اینکه جوابگوی شهوتت باشی زن صیغه ای بگیری.
romangram.com | @romangram_com