#نقاب_من_پارت_138
-نه
يه کم جلو تر رفتيم که ديدم برايان گومز داره منو نگاه ميکنه
توجهي بهش نکردم که سامي گفت :
-سونيا من ميرم دستشويي تو هم برو ببين چه لباسي مد نظرته فقط خواهشا يه کم پوشيده باشه
اخمي کردم و گفتم:
-ديگه اين قدرام غرب زده نشدم بابا مثلا من سرگرد يه جامعم
بلند خنديد و گفت:
-سرگردي که استفا داده
چشم غره اي رفتم و گفتم:
-حالا هر چي منم نفوذي هاي خودمي دارم
دماغم رو کشيد و گفت:
-برو لباسا رو ببين زبون نريز
خنديدم و اونم رفت دست شويي بي هدف لباسا رو ميديدم که احساس کردم يه نفر گردنمو بوسيد
صورتمو برگردوندم قيافه ي چندش برايان رو ديدم
بدون اين که دست خودم باشه محکم خوابوندم زير گوشش و گفتم :
-تو چه غلطي کردي مرتيکه ي اشغال؟
دستشو به معني تسليم بالا اورد و گفت:
-بابا چي ميشه يه حاليم به ما بدي بخدا من بد جور تو کفتم حالا بجاي دنيل و اين پسره ي ژيگول يه بار با من باش قول ميدم بهت بد نگذره
عصبي جيغي کشيدم و با لگد کوبوندم تو صورتش
با اين کارم ملت رو دور خودم جمع کردم
بيشتراشون فيلم ميگرفتن که برايان از روي زمين بلند شد يه دست روي لبش کشيد و نگاه کرد و ديد خونيه
عصبي گفت خودت خواستي
romangram.com | @romangram_com