#نقاب_من_پارت_137
صداش اومد و گفت:
-سلام رز کجايي
-ببخشيد سرم شلوغ بود الان درخدمتم
-امشب ميخوام به يه پارتي توهم مياي بريم اين جوري هم بيشتر با هم اشنا ميشيم
کمي فکر کردم و گفتم:
-اره به نظرم خوبه حالا من کي بيام دنبالت؟
-راس ساعت هشت جلوي خونمون باش
-اوکي پس تا شب باي
تلفن رو قطع کردمبه ساميار نگاه کردم مثل ننه مرده ها منو نگاه ميکرد و گفتم:
-ها چيه؟
-سونيا سارا ادم درستي نيست
-خوب که چي من فقط ميخوام برم پارتي فقط همين
اهي کشيد و سرش رو انداخت پايين و گفتم:
-اممم ميگم سامي
-هوم؟
-هوم چيه بي ادب
-بگو حرفتو
-من لباس ندارم منو ميبري يه لباس بخرم؟
اخمي کرد و گفت:
-اي خدا اخه چرا تو خواهر من شدي؟
لب و لوچمو کج کردم و گفتم:
-پشيموني؟
-چرت نگو بلند شو بريم خريد
****
-ميگم سامي اين قشنگه؟
به لباس نگاهي انداخت و گفت:
romangram.com | @romangram_com