#من_یا_اون_پارت_54

-خب...چی بخونم؟

با خوشحالی گفت:

-میخوای بخونی ؟

من: نخونم؟

-چرا چرا.... حتما... فقط میشه ازت فیلم بگیرم؟

به چشماش نگاه کردم... به چشمای خوشرنگ سورمه ایش... بهش اطمینان داشتم . سری تکون دادم و گفتم:

-اشکالی نداره...فقط من بهت اعتماد کردم...

با تمام صداقت گفت:

-و منم قول میدم هیچ وقت از اعتمادت سؤاستفاده نکنم...

من: مرده و قولش... نگفتی چی بخونم؟

-درحالی که دوربین رو روی من تنظیم میکرد گفت:

-هر چیزی که دوست داری...آهنگ مورد علاقه ت...

سری تکون دادم. گفت:

-آماده ای؟ یک...دو... سه...

romangram.com | @romangram_com