رمان جنون انتقام

#جنون_انتقام_پارت_8

دوباره پرسیدم:خوب بگید چی شده که حال مامانم بد شده؟؟؟

افسر پلیس:متاسفانه پدرتون تصادؾ کرده تو جاده چالوس به علت نقص فنی از جاده منحرؾ شدن وبادرخت های اطراؾ جاده برخوردکردن وراننده ومسئول

تور تفریحی که یک خانم بودن درجافوت کردن ویکی از مسافرها توی کماست ودونفرهم زخمی شدن بقیه هم به لطؾ خدا سلامتند.باشنیدن حرفهای افسر پلیس

پاهام سست شدوچشمام دیگه چیزی نمی دیدم وهاله اشک جلوشون رو گرفته بود وتنهاصدای هق هق گریه های مامان بودکه میشنیدم.دیگه نمی تونستم روپاهام

بایستم داشتم سقوط میکردم که پری زیر بؽلم رو گرفت و هق هق کنان گفت:آرام جان قوی باش...بخاطرمادرت...توروخدا....بخاطرمادرت...

برگشتم وبه پری نگاه کردم وزیر لب زمزمه کردم:ما... مادر...مادرم...آره پری درست میگه الان که جزمامان کسی روندارم با این فکربه سمت مامان رفتم

ومحکم تو بؽل گرفتمش وگفتم:مامانم...مامان خوبم... یک چیزی بگو...میشنوی اینا چی میگن؟؟؟؟ میگن بابا تنهامون گذاشته!!!! دروغ میگن نه؟؟؟ امکان

نداره،باباخیلی محتاط بودبی احتیاطی نمیکرد!!!!چرا؟؟؟چرااینطورشد؟؟؟دادزدم:مامان یک چیزی بگو دارم دق میکنم،حرؾ بزن

مامان....بگودروؼه...بگوبابافردابرمیگرده...ماماننننننننن.....

امامامان فقط هق هق میکرد و درآخربازانوروزمین فروداومد. منو پری زیر بؽل های مامان رو گرفتیم و بردیم تو اتاق و روی تخت خوابوندیمش.

پری گفت میره مادرش رو بیاره کنار ما باشه تا تنها نباشیم اما مگه فرقی هم میکرد بازهم تنهابودیم. با نبودن بابا بی پناه شدیم دیگه هیچکس نمی تونه جای بابا

رو پرکنه...خدایادلم داره آتیش میگیره...بابای مهربونم همش پنجاه وپنج بهارازعمرش گذشته بود هنوز وقت داشت واسه

زندگی...چرا؟چرارفت؟چرابردیش؟تنهابودیم تنهاترمون کردی خداااااااااااا...

تواتاقم روی تخت نشسته بودم وگریه میکردم وزجه میزدم حال خودم رونمی فهمیدم که دستی روی شونم نشست برگشتم سمتش پری بود،بؽض کرده بودونم

اشک توچشماش بودآروم لب زد:مامانم پیش مامانته نگرانش نباش به نشانه تایید پلک هام روروی هم گذاشتم وباز کردم.چقدر خوبه که دوستی مثل پری دارم

والان کمکم میکنه. پری منوتوبؽلش کشیدوگفت:آرام گریه کن...خودتوخالی کن آجی...بؽض نکن...بمیرم برات...من می فهمم چه حالی داری.

بااین حرؾ پری دوتایی زدیم زیرگریه انقدر گریه کردم وزجه زدم که نفهمیدم خوابم بردیاازحال رفتم باصدای پری چشم هامو باز کردم.


romangram.com | @romangram_com