#جادوی_چشم_آبی_پارت_60

لئوناردو
نیرویی که به ما دادن خیلی قدرتمند بود.اگه منوسوزان باهم ازش استفاده کنیم ،نابودیه اون ملکه بدجنس حتمیه.
9
سوزان خیلی عوض شده بود.موهاش بلندتر شده بود و ورزیده تر.هر دومون وقتی نیرومون رو به دست آوردیم تازه
شدیم مثل نوجوون های 31ساله.
از سرزمین بالای ابرها خارج شدیم.باید به بقیه خبر میدادیم.
لئوناردو-سوزان باید به بقیه هم این موضوعو بگیم؟؟
سوزان-نه لازم نیست،اگه اونها خبردار بشن ممکنه ملکه بلایی که سر دیوید آورد سر اونهاهم بیاره.فعلا باید از بقیه
دور باشیم و برای یه حمله سخت و سریع به ملکه خودمون رو آماده کنیم.
لئوناردو-باشه.
سوزان-وای خدای من دیدی چی شد!اه لعنتی
با تعجب بهش نگاه کردم.
گفتم-چی شده؟؟
سوزان-لئوناردو یعنی واقعا که.ما این همه راهو به سرزمین بالای ابر ها رفتیم ولی اون ورد لعنتی رو نپرسیدیم.
لبخندی زدم.اون از هیچی خبر نداشت.
لئوناردو-سوزان تو مگه نمیدونی که هر چشم آبی باید وردشو خودش کشف کنه.
سوزان با تعجب به من نگاه کرد و گفت-لئو منظورت چیه؟؟پس اون وردی که ما همیشه دنبالش بودیم چی؟؟
لئوناردو-این حرف بین مردم عادیه رواجه.اونا فکر میکنن که ما فقط یه ورد داریم ولی برعکس هر چشم آبی ورد
خودشو خودش کشف میکنه.
سوزان-پس ملکه خفاشی اون ....اون وردو دزدید......و .....وآخه اصلا جور در نمیاد..وای گیج شدم.

romangram.com | @romangram_com