#جادوی_چشم_آبی_پارت_49
2
مامان رامونا-اونا نمیخواستن بهتون آسیبی بزنن.فکر کنم این فقط یه اختار کوچیک بود.اونا میخوان لئونادو وسوزان
سالم بمونن تا از طریق روش خون آشامی شما دوتا رو به یکی از خودشون تبدیل کنن.حالا که فهمیدین کی هستین
باید بیشتر مراقب خودتن باشین.شما میتونید هروز به اینجا بیاید باید یه سری تعلیم بهتون بدم البته به کمک
استادم.
سوزان-استادتون؟؟
مامان رامونا-بله استادم.اون بیشتر کتابهای خون آشام ها و چشم آبی ها رو داره و اطلاعات مفید و سود مندی در
اختیارمون میزاره وفکر کنم خوش حال بشه که شما ها بالاخره بعد از چند قرن پیدا شدید.
لئوناردو-میتونم بپرسم نیرو ما چشم آبی ها چیه؟
مامان لئوناردو-هجده چشم آبی قبل از شما هر کدوم یه نیرو داشتن مثلا هجدهمین چش آبی اسمش تیفانی بود.یه
دختر خیلی نازو ملوس.با موهای طلایی.نیروی اون طبیعت بود .اون در سن 31سالگی فهمید چش آبیه.چون نیروی
طبیعتش از بین رفته و یه نیرویدیگه پیدا کرده بود به اسم اشعه ی ماوَرا.اشعه ی ماوَرا یه نیروییه که به رنگ آبی و
سفیده.
که شما میتونید اونو از دستاتون یا چشم هاتون بیرون بدید.
اشعه ماورا خیلی قویه.که اگه بدست ملکه خفاشی بیوفته میتونه کل سرزمین گمشده رو باهاش نابود کنه.
سوزان-خوب شما گفتید که یه افسانه ای
درباره من و لئوناردو وجود داره؟میشه بگید اون چیه؟
مامان رامونا-مثلا شما در سن 31سالگی نیروتون ماورا میشه.
چشماتون وقتی روبه روی همین بشینید و به هم زل بزنید برق میزنه.یه وردی هم هست که دست استادمه که
اگهاونو خونید نیروتون همون موقع فعال میشه.و نباید اونو از یاد ببرید خودتونو آماده کنید تا فردا صبح به پیش
romangram.com | @romangram_com