رمان جادوی چشم آبی

#جادوی_چشم_آبی_پارت_120

9
و یک نماد خوب و مفیده.زرد نماد نور و روشناییه که هیچ کس در ساختن اون دخالت نکرده بلکه از نور و منبع
اصلی خورشید به وجود اومده.
آبی هم نماد آب،دریا و گوارایی و این هم یکی از نمادهای مفیده که خودش به وجوذ اومده و اون رو در اعماق دریا
و درون یک صدف پیدا کردند. صورتی یکی از مهمترین نماد هاست.نماد شادی،رضایت و خوشبختیه که با استفاده از
اون اتحاد رو به وجود میارند. و آخرین نماد که توسط یه جادوگر ساخته شده.
نمادی که از نظر قدرت و نیرو حرف اول رو میزنه و دارای تمامی قدرت هاست. نماد بنفش رنگه که من اونو به وجود
آوردم.....
با تعجب بهش خیره شدم.یعنی اون یه جادوگر بوده؟!
دانیکا-من یه دادوگر نبودم.
سلنا-از کجا فهمیدی چی گفتم؟!!! عاقل اندر سفیهاه نگاهی یه من کرد و گفت-من میتونم ذهنتو بخوتم ناسلامتی من
دارای تمامی قدرت ها هستما!!!
سلنا-بلی!یادم نبود.خوب این چوب دستی چیه؟
دانیکا-این چوب دستی هم قدرت زیادی داره....در واقع بیتر جاد میکنه تا اینکه نیرو داشته باشه.
سلنا-بحث این جادو و جادوگری چیه؟مگه تو هم جادوگر بودی؟اصلا فرقشون با نیرو هایی که به استعدادمون ربط
داره چیه؟
دانیکا-من جادوگر نیستم ولی وقتی زنده بودم کسی رو میشناختم که جادوری بلد بود.اون الماس بنفش رو به وجود
اورد که بعد ها به عنوان یه عنصر شناخته شد. خوب حالا فرق جادو با نیرو چیه؟
نیرو چیزیه که خودت در درونت داری...بدون هیچ چیز اضافه ای و در سن مشخص شده بهش میرسی. اما جادو.....
جادو به کلماتی میگند مثل ورد.

romangram.com | @romangram_com