#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_79




فرداى آن روز به زور ١ ساعت مرخصى گرفتم بعد از كلى سوال و جواب شدن توسط معين به دروغ گفتم كه وقت آرايشگاه دارم در آخر تاكيد كرد كه :

_ قيافه و سر و ضعتو تابلو درست نكن



وقتى به باشگاه



فرشيد رسيدم تازه معنى باشگاه را فهميدم يك خانه تقريبا ٢٠٠٠ مترى دربست مخصوص باشگاه بود چند سالن سونا و ماساژ جكوزى ٢ استخر فوق العاده بزرگ سالن با كلى دستگاه حرفه اى !!! من شبيه اين دستگاه ها را در خواب هم نميديدم!!!

فرشيد استقبال گرمى از من كرد واقعا پيشنهادش وسوسه انگيز بود مبلغ پيشنهادى اش براى ٣ روز كارى در هفته آن هم ساعت ٧ شب به بعد عالى بود!!!

هرچه گفتم نميرسم قبول نكرد بالاخره راضى شدم ١ ماه اول به صورت امتحانى بروم ، فشار كارى ام دوبرابر ميشد اما به امتحانش مى ارزيد



جمعه اولين روز كارى ام در باشگاه بود حسابى به خودم رسيدم و بهترين ست ورزشى ام كه كادوى افى بود را پوشيدم يك تاپ و شلوار جذب مشكى و صورتى جيغ آديداس با كتونى دقيقا ستش. موهايم را با ژل بالا بردم به صورت شلوغ درستش كردم . باشگاه خيلى شلوغ تر از آن روز كه وسط هفته رفته بودم شده بود طبق گفته فرشيد همه مشترى هاى باشگاه از آدمهاى مهم و معروف شهر بودند چند بازيگر هم بين آن ها ديدم وقتى فرشيد به عنوان مربى جديد فيتنس معرفى ام كرد متوجه شيطنت پسر ها شدم روى تردميل مشغول گرم كردن خودم بودم كه دوتا از پسر ها كنارم آمدند:

_ عجب هيكلى دارى دختر چند سال كار كردى؟

_ ١٠ سال بيشتره

_ دمت گرم شنيدم رزمى هم كار ميكنى درسته؟

_ آره رشته اصليم كيك بوكسينگه

پسر ديگر سوت بلندى كشيد و گفت:

_ دم فرشيد گرم بين اين همه مربى ها اينجا بالاخره يه خانم حرفه اى آورد



romangram.com | @romangram_com