#حصار_تنهایی_من_پارت_11
- من نمي دونم منان از چي تو خوشش اومده بود که با کله اومد خواستگاريت؟!
يک تاي ابروشو برد بالا وگفت:
- از خوشگليم!
خنديدم و گفتم:
- بابا خداي اعتماد به نفس!اجازه مرخصي که مي فرماييد؟
بلند شد و گفت:
- اختيار داريد؛ اجازه ی ما هم دست شماست.
- يه تعظيم کوچولو کردم و گفتم:
- صاحب اختيار ماييد.نفرماييد!
نسترن گفت:
- اين لفظ قلم حرف زدنت منو کشته!
راست ايستادم و گفتم:
- موجب مباهات ماست که باعث مرگ شما مي شم!
romangram.com | @romangram_com