#حجاب_من_پارت_27


اشکام همینجور میریختن برای تنهایی خودم. برای اینکه هیچ شونه ای برای اشکام ندارم. هیچکسو به جز خدا ندارم که باهاش دردو دل کنم

دوباره نمیخواد بشه باور من که دیگه نمیاد انگار

هنوز نمیتونم باور کنم که دوستم نداره. هنوز دلم میخواد امید داشته باشم

یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه می کردم درو که می بست می دونستم که می میرم

اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم

یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمیخونه

------------

اهنگ که تموم شد بلند شدم جلوی آینه وایستادم

صورتم خیسه اشک بود. چشمام خون افتاده بود و لبام صورتی پر رنگ شده بودن عادتم بود هروقت گریه میکردم این شکلی میشدم

romangram.com | @romangram_com