#حجاب_من_پارت_105


برای اطمینان منم با مریم وضو گرفتم بعد رفتیم داخل نمازخونه

چادرمو با چادر نماز عوض کردم، مریمم یه چادر گذاشت و شروع کردیم به نماز خوندن

نمازم تموم شد

خیلی آروم شدم

نشستم تسبیحمو از گردنم در آوردم و شروع کردم به زدن

اصولا جاهایی که میدونم ممکنه با دیدن تسبیح تو دستم مسخرم کنن میندازمش به گردنم

تسبیحمو بوسیدم و دوباره انداختم به گردنم

دعا کردم. با خدای خودم دردو دل کردم

مریم_ تموم نشد؟

از جام بلند شدم مهر و چادرو گذاشتم سر جاشون و چادر خودمو سر کردم

_ بریم

مریم_ چه عجب

رفتیم بیرون که همزمان محمد از طرف مردونه اومد بیرون

ای بابا عین جن میمونه هرجا میریم هست عجب گیری کردیما

romangram.com | @romangram_com