#هستی_من_باش_پارت_88


ـ اَه. دیدنمون.

ـ حالا چی کار کنیم؟

ـ هیچی باید هم دیگه رو بغل کنیم.

ـ چی؟

ـ خب من چه بدونم چی کار کنیم؟ تو هم یه فکری بکن دیگه.

ـ زنگ بزن مایکل.

ـ چرا؟

ـ خب بگو حواسشون رو پرت کنه تا ما فرار کنیم.

ـ من گوشیم رو نیاوردم تو ماشین هست.

گوشی خودم و از تو جیب شلوارم در آوردم و زنگ زدم مایکل.

ـ الو؟ مایکل؟

ـ شما کجایین؟

ـ ببین ما تو خرابه ی پشت ساختمونیم. الان اینا ما رو دیدن بیا حواسشون رو پرت کن تا ما فرار کنیم.

ـ باشه باشه الان می یام.


romangram.com | @romangram_com