#حریم_و_حرام_پارت_116
- سلام گل من!
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم:
- خوبی دادبه؟ به نظر سر حال نمیای!
دادبه سکوت کرد.
- دادبه؟
دادبه:
- چی بگم؟!
روی صندلی وا رفتم. با خودم حساب کردم چند روز خوش بودم؟
- حرف بزن عزیز! مامانت اینا خوبن؟
دادبه:
- همه خوبن! خودم داغونم ماهک!
- تو که جون به لبم کردی!
دادبه:
- دیگه تحمل دوریت رو ندارم!
نفسم رو بیرون فرستادم. چرا هیچ وقت رمانتیک بودنش رو پیش بینی نمی کردم؟!با رگه هایی از خنده گفتم:
- پس فردا اون جام آقــــــا! این آخرین دوریمونه، قول می دم!
باز سکوت!
- دادبه! باهام حرف بزن.
دادبه:
- من فردا دارم میرم!
- صدات قطع و وصل می شه! چی؟
دادبه:
- ماهک من فردا واسه کانادا بلیت دارم! می شنوی چی می گم؟
romangram.com | @romangram_com