#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_68
- دوست دارم ...
چشام رو بسته بودم و تند تند نفس مي كشيدم ديدم ديگه صدائي نيومد چشام رو آروم باز كردم ديدم نيست...
جنه مگه ؟ يهو غيبش زد پسره ديوونه داشت سكتم مي داد..خوو تو هم يه كلام حرف مي زدي ... دادي هواري ... چطور جرات كرد...
يه نفس راحت كشيدم تكيه دادم به ديوار
ناخواسته ذوق كرده بودم و يه لبخند خيلي واضح نشسته بود رو لبام ...
به گلايي كه حالا بوشون رو بيشتر از پيش احساس مي كردم يه نگاهي انداختم ...
واي قشنگتر شده بودن چه بوي مدهوش كننده اي داشتن...
romangram.com | @romangram_com