#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_100
مامان اومد تو و در رو بست و واسه ماست مالي گفت
- باز اين پسر رفته دختر بازي ... باباش بو برده
چشام از حدقه در اومد بابا ا دختر بازي آريا ؟! ... تشويقشم مي كرد! ... هه
يهو صداي بابا بلند شد به بد بيراه گفتن به آريا ... مامان اشاره كرد كه موزيك بزارم صداي بابا نياد ...
من كه به علائق حاج خانوم كاملا واقف بودم با دست گفتم : نه نه اصلا
صداي بابا بلند تر شد كه مامام به شدت باد لپ تاپ رو روشن كرد و ترانه شروع شد ...
هر چي صداي دعواي بابا ا بيشترمي شد مامان صداي موسيقي رو بيشتر مي كرد
خانوم داري دل مي بري ...
عجب قري ... دل و كمري ...!
حاج خانوم كه چشاش وا مونده بود يه نگاهي به من مي كرد يه نگاهي به مامان ...!!!
romangram.com | @romangram_com