#هر_دو_باختیم__پارت_55
قلدریش برای شماهاس... به چهارتا بچه پول دار که می رسه مثل سگ پارس می کنه.
صادقی- ولی خدایی خیلی خوب زدی تو حالش... ایول.. دمت گرم.
تابش- خب فقط می مونه یه چیز..
خانم بهروش فقط مشخص کنید که فردا چه کسانی برن سر زمین تا من یه چیزایی رو هم به اونا یاد بدم.
دست به سینه شدم و گفتم: شما که پشت تلفن واسه خودتون بریدین و دوختین... دیگه به نظر من چه احتیاجی هست؟
- من اونو گفتم که رانندشو بکشم اینجا... وگرنه رئیس شماید!
- پس اگه این طوره خانم مهدوی و اقای صادقی تشریف می برن.
- اگه اشکال نداره دوتا مرد بفرستید بهتره.
الهام- چطور؟
تابش- می دونم فردا ممکنه یه ذره چرت و پرت بگه... مخصوصا اگه من نباشم.. نمی خوام به خانما بی احترامی بشه.
یاوری- من نمی فهمم اگه قصد ضایع کردن خالقیه چرا خودت نمیای؟ تو که از همۀ ما بهتر می شناسیش!
تابش- بچه ها من رئیس شرکت نیستم.. خانم بهروش باید تصمیم بگییرن.
" سر همه برگشت سمت من... اها.. یعنی الان منتظر بودن من نظرمو اعلام کنم؟؟؟
romangram.com | @romangram_com