#هم_خونه_پارت_147
.یلدا فقط نگاهش کرد و گفت برو روی جزوه ها کار کن
.سپیده بوسه ای برای او فرستاد و دوان دوان بسوی کلاس رفت123
نرگس گفت این چه اش بود؟ عاشقت شده.؟
عاشق شده اما نه من . خب تو چطوری؟
خوبم. دیشب چطور بود؟
.یلدا دست در گردن او انداخت و گفت دیشب عالی بود .نرگسی .عالی
.نرگس آهسته گفت دستت رو از گردنم بردار زشته
.یلدا بیشتر خود را آویزان کرد و خنده کنان وارد کلاس شدند
بعد از پایان کلاس ها همراه فرناز و نرگس به بوفه رفتند و بعد از خوردن چای و تعریفهای مفصل یلدا راجع به شب
گذشته و تعریفهای فرناز از اینکه محمد بالاخره با ساسان صحبت کرده و از ساسان خواهش کرده که نظر پدر و مادر ش
.را هم مثبت کند تصمیم به رفتن گرفتند
دم در دانشگاه وقتی ؼرق صحبت با چند تا از بچه هاب بودند صدای آشنایی یلدا را فرا خواند. یلدا با دیدن کامبیز نگاهی
.سریع به اطراؾ انداخت
.کامبیز لبخند زنان پیش آمد و گفت سلام . من تنهام
. یلدا تعجب زده نگاهش کرد و گفت سلام آقا کامبیز
.فرناز ونرگس هم سلام و احوالپرسی کردند
کامبیز رو به یلدا گفت یلدا خانم راستش اومدم بهتون بگم امشب شهاب شاید خونه نیاد .شاید هم نتونه باهاتون تماس بگیره
.برای همین من رو فرستاده که بهتون بگم بهتره شب تنها نمونید
یلدا که دلش از ترس فرو ریخته بود با دستپاچگی گفت چی شده مگه؟ اتفاقی براش افتاده؟
.نه...نه...هیچ اتفاقی براش نیافتاده. سر و مر و گنده است
پس چی؟
کامبیز جلوتر آمد و نگاهی به فرناز و نرگس که آنها هم منتظر پاسخش بودند. انداخت و بعد لبخندی زد و گفت خوش بحال
.شهاب .چقدر نگران داره
یلدا همچنان جدی بود. کامبیز من من کنان گفت چه میدونم. راستش انگار تیموری ... امروز که نه امشب قراره جشنی
...برای تولد شهاب بر پا کنه . مهمونی های اینها هم معمولا تا صبح طول میکشه. تیموری
باز هم تیموری و میترا از شنیدن نام آنها رنگ از روی یلدا پرید.در دلش حساد عمیقی نسبت به آنها سینه اش را چنگ
.زد
شنیدن نام آنها برایش همیشه نگرانی و ترس را آینده را بهمراه داشت. اما با لبخند کم رنگی پرسید شما هم دعوتید؟
.کامبیز سری تکان داد و گفت آه... بله متاسفانه
کامبیز قد بلندش را کمی خم کرد تا صدای یلدا را بهتر بشنود و ادامه داد.راستش یلدا خانم . من اصلا دلم نمیخواد اونجا
.برم بیشتر بهوای شهاب میرم
یلدا دلش میخواست بیشتر راجع به کم و کیؾ این مهمانی بداند. اما نمیدانست چگونه؟پرسید شهاب الان کجاست؟
.الان که باید خونه باشه
romangram.com | @romangram_com