#هم_خونه_پارت_125
چند لحظه بعد یلدا به نرگس زد و گفت چیه این همه پچ پچ میکردین؟
هیچی در مورد شاهکارهای جناب عالی حرؾ میزدیم. یلدا تو به فکر خودت نیستی بفکر این بیچاره باش(منظورش سهیل
بود)ا
.یلدا بدون کلامی نگاه عمیقش را به صحنه سپرد
.بعد از پایان نمایش و انتخاب برترین .همگی در امتداد هم به راه افتادند تا به در خروجی برسند
سهیل که همراه یلدا میامد گفت یلدا خانم این ساعت کلاس داری؟
.نه میرم خونه
میشه تا مسیری برسونمتون؟
.یلدا نگاهی به سهیل انداخت. چشمهای مشتاق سهیل روی صورت یلدا دوید
.یلدا لبخند کم رنگی زد و گفت باشه
فصل 27
دم در دانشگاه کش مکشی بین فرناز و نرگس و یلدا بود که بیا و ببین. نرگس هنوز مخالؾ بود که یلدا سوار
.اتومبیل سهیل بشود
یلدا گفت آقا جون مگه خودت نگفتی بذارم سهیل حرفاش رو بزنه؟
من گفتم . آره اما حالا که به شهاب قهری ؟ به لج اون؟
.چه فرقی میکنه؟ انگیزه نداشتم. این هم شد یک انگیزه
دروغ نگو . چون شهاب بهت گفته به سهیل فکر کن . میخوای ثابت کنی که داری فکر میکنی. مثلا اون رو عذاب بدی؟
و سرش رو جلو آورد و آرام گفت. بدبخت مگه تو نبودی که میگفتی بدون عشق نمیتونم زندگی کنم؟ حالا میخوای
بدون عشق به سهیل جواب مثبت بدی و بعد هم خودت رو بندازی توی دردسر؟
نرگس تو اصلا چی میگی آخه؟ مگه خودت نمیگفتی اینم یک موقعیته و باید جدی بگیرمش؟105
آقاجون من ؼلط کردم. حالا راضی شدی؟
فرناز گفت یلدا تو که میدونی سهیل چقدر عجوله. اگه الان بهش جواب بدی شب خانواده اش رو میاره و فردا هم میخواد
.عروسی راه بندازه
.یلدا گفت باباجون چرا شما دو تا این همه شلوؼش کرده اید؟ من که نمیخوام الان بهش جواب بدم
نرگس گفت سه سال صبر کردی چند وقت دیگه هم روش . چرا میخوای باهاش سوار ماشین بشی؟
.بابا میخوام مجابش کنم
.تو ؼلط میکنی
.نرگس جون به خدا میخوام بهش بگم که چند وقت دیگه جوابش رو میدم
نرگس قیافه ی جدی به خود گرفت و در حالی که رویش را محکم میگرفت گفت اصلا میدونی چیه یلدا خانم؟
.من میخوام خودم با شهاب صحبت کنم
.رنگ از روی یلدا پرید
.فرناز گفت بیا تا اسمش رو میشنوه رنگش مثل گچ سفید میشه. اون وقت میخواد با یکی دیگه حرؾ بزنه
یلدا نگاهش را به نرگس دوخت. دوباره پرده ای اشکی جلوی چشمان سیاهش را پوشاند و با بؽض گفت
romangram.com | @romangram_com