#هم_خونه_پارت_124
یلداکه جا خورده بود نگاهی به او کرد و با جدیت گفت تعقیبم میکنی؟
سهیل برای اولین بار بود که میشنید یلدا برای مخاطب قرار دادن او فعل مفرد به کار میبرد خوشحال شد و گفت
.نه نه . جسارت نباشه. اما تصادفا دیده ام که از راه همیشگی تون نمیرید. راستش چهار بار به سراغ پدرتون رفته ام
.اما خانم و آقایی که سرایدارند گفتند که شما دیگه اونجا زندگی نمیکنید
یلدا که از سادگی مش حسین و پروانه خانم حرصش گرفته بود گفت یکی از اقوام دورمون که خارج از کشور زندگی
.میکند برای مدتی اینجا اومده و چون کمی پیر و ناتوانه پدر به من گفته اند تا مدتی پیش ایشون باشم
سهیل خوشحال از شنیدن توضیحات یلدا گفت بله...بله...به سلامتی و ادامه داد یلداخانم من میخواستم راجع به اون
.موضوع باهاتون در فرصت مناسبی مفصلا صحبت کنم
.اما فعلا بهتره تئاتر رو ببینیم والا بیرونمون میکنن .یلدا گفت باشه
.سهیل لبخندی توام با شادی و شرمندگی زد و گفت البته البته
و هنوز مدتی از شروع تئاتر نگذشته بود که از جا برخاست و بعد از چند دقیقه با کلی آبمیوه و چیپس برگشت و آنها را
.در دامن یلدا ریخت
.فرناز در گوشی به نرگس گفت یلدا چیزی بهش گفته . وعده ای داده؟ این بابا بدجوری سر ذوق اومده
. نرگس که عصبی مینمود چادرش را جلوی دهانش گرفت و گفت هیچی یلدا خانم دوباره با خودش لج کرده104
.میخواد حرؾ شهاب رو تلافی کنه
.بذار یک کم این شهاب رو آدم کنه . بهتر
.آخه به چه قیمتی؟من و تو میدونیم که یلدا عاشق اونه
.تو که میگفتی بهتره با سهیل حرؾ بزنه. چه میدونم . میگفتی به این موقعیت فکر کنه
آره . هنوزم میگم. اما نه از سر لجبازی با شهاب. عاقلانه. میترسم از سر لج و لجبازی هم که شده همین فردا بساط
.عقد و عروسی با این پسره رو راه بیاندازه و اون وقت که از صرافت لجبازی افتاد ببینه چه بلایی بسر خودش آورده
.اول باید از جانب شهاب مطمئن بشه
.اما شهاب که حرفش رو زده. هدفش رو هم گفته
.ولی یلدا که چیزی نگفته
.یعنی اگه بگه دوستش داره موقعیت عوض میشه
...حتی اگر عوض نشه دیگه یک عمر حسرت نمیخوره که حرؾ دلش رو به شهاب نگفت و شهاب رو از دست دادو
.نمیدونم والله. تو هم درست میگی. اما خب من به یلدا هم حق میدم. طفلکی خیلی اذیت شده
کاش یک کمی بفکر خودش بود. اینطوری هم بضرر خودشه و هم بضرر سهیل. بعد از سه سال که این پسره دنبالشه
درست حالا که موقعیتش این همه پیچیده است داره نرمش نشون میده. با این روحیه ای که داره آخه چطوری میتونه
.عاقلانه صحبت کنه و یا حتی ازدواج کنه
آره موقعیتش واقعا پیچیده است. تو فکر میکنی حالا شهاب واقعا حاضره یلدا رو طلاق بده و یا حاج رضا واقعا یک سوم
از اموالش رو به یلدا میده و یا اینکه شناسنامه ی یلدا رو بدون اسمی از شهاب به اون برمیگردونه؟
اگه هیچ کدوم از اینها نباشه چی؟ چه بلایی سر یلدا میاد؟
.نرگس و فرناز نگاه نگرانشان را به صحنه دوخته و هر کدام جدا جدا به یلدا اندیشیدند
romangram.com | @romangram_com