#گودبای_تهران_پارت_59

وااای ترنم وااای تو چیکار کردی دختر!

سیاوش رفت سمت ترنم بازوشو گرفتو اونو با خودش کشید سمت مسیری که من خوب باهاش اشنا بودم اونم جایی نبود جز انباری!

ترنمو کشید برد ، با جیغ دوییدم سمتش تا ترنمو ول کنه اما منو پرت کرد ی طرفو تا من پاشم کار از کار گذشت ، چون رفت تو انباریو درو بست

صدای کمربندو جیغ ترنم که به گوشم رسید دیوونه شدم

با التماس جیغ زدم: بابااااااا ولشششش کن توروخدااااااا ولشششش کن ، بیاااااا منو بزززززززززن ، بابااااااااااااااا

صدای جیغای ترنم روانیم میکرد

با داد گفتم: مگه مظلووووم گیر اوردی لعنتی ، فهمیدی کسیو نداره داری میزنیششش؟ تففففف بهتتتتت تفففففف

انقدر جیغو نفرین کردم که یهو در باز شد

دستمو کشیدو منو برد تو ، شروع کرد به کتک زدنم

انقدر زدتم تا اینکه منم بی جون افتادم کناره ترنمی که نمیدونم بازم چشماشو باز خواهد کرد یانه!



دیگه اسم‌پدرو روش نمیزارم

مثل همه اونایی که باورشون نمیشد منو اون پدرو دختر باشیم منم دیگه باور نمیکنم


romangram.com | @romangram_com