#گودبای_تهران_پارت_124
اصلا احساس خواب ندارم!
وقتایی که مشغله فکری ادم زیاد باشه همینه!
ساعت شیشو نیم بود
ابی به صورتم زدم
رفتم سمت اتاق نازنین
درو باز کردم ، تو خواب غرق بود
نشستم رو تختش.....با اینکه میدونستم خیلی ازم دلخوره و دیگه
ولی نباید اونکارو میکرد....به چه جراتی تونست تا ۱۲ شب بیرون باشه؟
صداش زدم: نازنین
هیچ واکنشی نشون نداد
ی لبخند نشست رو لبم....تموم زندگی من بخاطر این دختر لجباز نابود شد ! کاش اینو میدونستی عزیزم ، شاید یکم شیطنتو میزاشتی کنار !! افسوس که ی کوهِ پر از غرور بین منو تو فاصله انداخته
اروم تکونش دادمو گفتم: نازنین
بین خوابو بیداری گفت: هوم؟!
romangram.com | @romangram_com