#گودبای_تهران_پارت_111
استرس گرفتم
نکنه سیاوش دستمو بخونه!!
پوووووف
با استرس گفتم: باشه بریم
با هم بلند شدیم
از اتاق اومدیم بیرون
از صدای پامون همه برگشتن سمت ما و منتظر نگاهمون کردن
سرمو انداختمپایین
مقدم: خب بچها چیشد؟!
امیررضا: ما باهم صحبت کردیم و نازنین خانم انگار منو پسندیدن
پری سریع گفت:مباااااااارکههها
همه دست زدن
زیر چشمی به سیاوش نگاه کردم
romangram.com | @romangram_com